Monday, September 28, 2009

ضیافت زندگی من*

امروز داشتم فکر می کردم کل مهمانی هایی که من و نیما در دو سه ماه اخیر رفتیم چه بوده، البته اگر خانه کسی رفتن را حتا اگر خودش در خانه نباشد، مهمانی بدانیم، به ترتیب زمانی: خانه مادر و پدر ژیلا بنی یعقوب بعد از دستگیری اش، خانه شیوا نظرآهاری بعد از دستگیری اش، خانه ژیلا بعد از آزادی، خانه آذر و هادی بعد از راهپیمایی روز قدس،(اینجا نیما نبود چون اینقدر راه رفته بود که دیگر نا نداشت و در وسط راهمان، که می شد میدان فاطمی، قرار گذاشتیم)، خانه شیوا بعد از آزادی و دو سه بار هم خانه دایی بهزاد.

امان از بی کسی و غربت؛ و زندگی در کشور دیکتاتورزده!ا

پ.ن. یادم رفت، خانه مسعود هاشم زاده هم دعوت شدم، واسه دعاخوانی با مادران عزادار، که نرفتم.

* اسم یک تابلوی نقاشی در فیلم "همه چیز در پایان است" .

No comments:

Post a Comment