Saturday, October 31, 2009

منطق زور

دو تا گلدان بیچاره دارم که آن پایین روی زمین هستند در حالی که پنجره های ما بالاست، در واقع به سقف چسبیده. نمی دانم با چه نیروی شگفت انگیزی برگهایشان را خم می کنند به سمت پنجره که آفتاب بیشتری بخورند. خب این باعث می شود که کج و کوله شوند و راست و متقارن نباشند. واسه همین هر از گاهی گلدانها را می چرخانم و این بیچاره ها دوباره باید زور بزنند برگردند رو به آفتاب.
امروز با خودم گفتم کارم شده عین جمهوری اسلامی که می خواهد همه را به زور به راه راست (البته به نظر خودش) هدایت کند. خب بابا جان! یا بگذارشان در حیاط و نور کافی بهشان بده که حسابی آفتاب بخورند و متقارن هم آفتاب بخورند یا بگذار خودشان تصمیم بگیرند چطوری آفتاب مورد نیازشان را تامین کنند. انقدر انگولکشان نکن! زوری که نیست. اصلن دلشان می خواهد کج و کوله باشند ولی عوضش نور بخورند

Wednesday, October 28, 2009

بعد از این دست من و زلف یار


حالشو ببرید. باز بگید این آخوندهای ما روشنفکر نیستند


سؤال: روابط نامحرم در رابطه با دست زدن به موی سر(نامحرم به موی سر مرد دست بزند)چه صورت دارد؟

جواب: اشكال ندارد.

خانمهای محترمه و مومنه از این به بعد وقتی به آقای نامحرم رسیدید به جای دست دادن و روبوسی دست بکشید به سرش.

بقیه استفتائات باحال جناب روحانی درباره روابط زن و مرد را اینجا بخوانید.

Thursday, October 22, 2009

دانه هر گل که تو پرپر کنی ، باز بکاریم و دو چندان کنیم


فردا، اول آبان، روز تولد بهزاد است. مهوش ، خواهر بزرگتر بهزاد روز تولد او را خوب به خاطر دارد. عصر یک روز پاییزی از مدرسه به خانه برمی گردد، صدای ناله های مادرش که درد می کشد و کمی بعد، صدای جیغ نوزاد و شادی زنان فامیل.
اولین مک به پستان مادر ... و تا دو سال شیره جانش را نوشید. مدرسه رفت، شاگرد زرنگ کلاس بود ... ه


عکسی از دوران ابتدایی بهزاد مهاجر
کارت عضویت کتابخانه عمومی بهزاد مهاجر
کارت بیمه خدمات درمانی ویژه ورزشکاران (بهزاد مدتی بوکس کار می کرد)



چه کسی فکرش را می کرد او در شب تولد 48 سالگی اش تک و تنها ، در دشتی تاریک و خاموش،
زیر تلی از خاک باشد؟

Sunday, October 18, 2009

باعث افتخار

وقتی از مشکلات سر راه زنان و دردسرهایی که باید برای یک زندگی دلخواه معمولی داشته باشند حرف می زنم، یکی از جوابهایی که تا به حال کم از زبان زنان نشنیده ام این است که:"من به زن بودن خودم افتخار می کنم"! انگار من می گویم من از زن بودن خودم شرمنده ام!
اصلن یعنی چه که "به زن بودن خودم افتخار می کنم"؟ مثل این است که بگویی:" من به معده خودم افتخار می کنم"، یا "من به اینکه دو تا کلیه و یک مثانه دارم افتخار می کنم". یک ویژگی غیر اکتسابی و بیولوژیکی که تو هیچ نقشی در گذشته و آینده آن نداشته و نداری چرا باید باعث افتخارت باشد؟
البته این جواب برای سر باز زدن از پذیرفتن حقیقت تحقیرها و توهین هایی است که این افراد نمی خواهند باور کنند و بشنوند.

Friday, October 16, 2009

لرزه بر اندام مدرس ، لرزه بر مردسالاری

آق بهمن نوشته:
چند نفر از دوستانم این نقل قول را از سیدحسن مدرس به اشتراک گذاشته بودند:

«از اول عمرم تا بحال برایم بسیار مهالک در بر و بحر اتفاق افتاده و هیچکدام به بدنم لرزه درنیامده بود*، آخر ما هر چه تامل می‌کنیم می‌بینیم خداوند قابلیت در زن‌ها قرار نداده است که لیاقت انتخاب کردن را داشته باشند، این‌ها از آن زمره‌اند که عقولشان استعداد ندارد و در حقیقت تحت قیومیت قرار دارند، چطور ممکن است به این‌ها حق انتخاب کردن داده شود.

* در ارتباط با پیشنهاد چند تن از نمایندگان مترقی مجلس دایر بر منظور کردن حق رای برای زنان در قانون اساسی مشروطیت / جلسه یازدهم شعبان سال قمری ۱۳۲۹»

و بعد ادامه داده:

من طبعاً با این حرف مدرس موافق نیستم. اما فکر کردم این‌جا حق این آدم بدجور دارد ضایع می‌شود.
مدرس این حرف را در سال ۱۳۲۹ قمری گفته که یعنی ۱۲۸۹ هجری شمسی و ۱۹۱۰ میلادی.
در آن زمان زنان در هیچ کشوری در دنیا جز نیوزیلند، استرالیا و فنلاند، حق رأی نداشته‌اند. زنان در بریتانیا ۸ سال و در آمریکا ۱۰ سال بعد از آن حق رأی گرفته‌اند (سال حق رأی گرفتن زنان در کشورهای مختلف). یعنی در آن زمان احتمالاً اکثریت قابل توجهی از مردان در سراسر دنیا شبیه مدرس فکر می‌کرده‌اند.

برای من جالب است که آق بهمن، و احتمالن خیلی های دیگر، باور دارند که مدرس و افرادی مثل او واقعن فکر می کردند زنان ناقص العقل و فاقد قدرت تشخیص لازم برای رای دادن هستند؛ و این را دلیل یا توجیهی برای تبرئه آنها از نظرات و اعمال ضد زنشان می دانند؛ در حالی که شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد این مخالفت با حقوق برابر زنان ریشه در "زن بیزاری" یا میل به تملک تمام و کمال عرصه قدرت و سیاست دارد.
کشمکشهای سیاسی،
همواره در اظهار نظرهای سیاستمداران مرد تاثیر به سزایی گذاشته است و آنها را وادار به موضع گیری هایی کرده است که چندی بعد و در شرایط سیاسی دیگر نظر خود را عوض کرده اند. نمونه بارز آن حرام دانستن حق انتخاب زنان از سوی آقای خمینی در زمان شاه است که پس از انقلاب به سرعت نظر خود را تغییر داد و صراحتن نظرات پیشین خود- در این مورد و موارد دیگر- را برای رعایت مصالح سیاسی و مبارزاتی و تقیه خواند.

مخالفان حق رای زنان، در ایران و کشورهای دیگر، دو دسته بودند یا لااقل دو نوع استدلال می آوردند. یک عده مثل مدرس کلن عقل و شعور زنان را زیر سوال می بردند و عده ای دیگر عقب ماندگی تاریخی و عدم بهره مندی زنان از آموزش و آگاهی کافی را، به طور موقت و تا رفع این نقیصه، مانع اعاده این حق به آنان می دانستند و می گفتند در این شرایط ممکن است این حق به ضرر کشور باشد.
در گروه دوم می توان منطق و صداقتی یافت ولی در استدلال گروه اول صداقتی دیده نمی شود.

اگر یک سفیدپوست در قلب اروپا، سیاهپوستان را وحشی، ابتدایی، کم هوش و مناسب کارهای بدنی بداند جای تعجب ندارد، در صورتی که اطلاعات خود را از اخبار جانبدارانه و فیلم های نژادپرستانه گرفته باشد.زیرا او هیچ گاه از نزدیک یک سیاهپوست را ندیده که بفهمد او گاهی می تواند مساله ریاضی یا فیزیک را حل کند که او نمی تواند. ولی مگر در زمان جناب مدرس، سناتور و وزیر و وکیل و معلم و عالم زن در دنیا و ایران وجود نداشته یا مگر ایشان در اطراف خود خواهر، مادر و همسری نداشته اند که ببینند عقل و هوش و توانایی آنها دست کمی از مردان ندارد و گاه حتا با وجود محدودیتهای بسیار بیشتر، از مردان سرتر بوده اند؟
اگر به بعضی از گفته های مردان سرشناسی که نشانه های "زن بیزاری" یا نگاه تحقیرآمیز به زن داشته اند توجه کنیم اتفاقن می بینیم در اغلب موارد به "حیله گری" و اغواگری زنان اشاره کرده اند. و البته خوب که جستجو می کنیم می بینیم منظورشان از حیله گری و "اغواگری" زنان ، به کار بردن شیوه های روانشناسانه برای پیش بردن هدف خود و به کرسی نشاندن نظر خود بوده است.مسلمن کسی که عقل و شعور کافی ندارد نمی تواند کسی را عقل و شعورش بیشتر از اوست گول بزند و اغوا کند، به این ترتیب این آقایان به عقل و درایت زنان اذعان دارند ولی برایش گران است که بپذیرند، زیرا در آن صورت دیگر بهانه ای باقی نمی ماند که آنان را از حقوقشان محروم و در خانه محبوس کنند و از وارد شدن در سیاست و جامعه بازدارند.
تاریخ نشان داده، و شاید جزو خصایص بشر است، که قدرتمندان تا جایی که بتوانند سعی در قبضه و حفظ هرچه بیشتر قدرت دارند و توجیه های مختلفی هم برای آن می آورند: این کافر است، آن یکی ناقص العقل است، دیگری نژادش پست است و آن دیگری منحرف است.
آیا اکنون که پس از سالیان سال مبارزات سیاهان با نژادپرستان سفیدپوست به نتیجه رسیده و یک سیاهپوست هم رئیس جمهور امریکا شده کسی می تواند به راحتی ادعا کند که سیاه پوستان نژادِ پست هستند و از هوش کافی و برابر با سفیدپوستان برخوردار نیستند؟ ولی می بینیم که همچنان افراد بسیاری ضد آنها هستند و رفتار خود را ادامه می دهند. هرچند که قانون دست آنها را تا حد زیادی بسته است ولی هنوز هر از گاهی می شنویم که سیاستهای اوباما را به سیاهپوست بودنش نسبت می دهند تا او را تضعیف کنند.

آیا اکنون که همجنس گرایان در رده های بالای سیاسی جهان صاحب منصب هستند می توان آنان را منحرف و بیمار نشان داد؟ ولی می بینیم همچنان از این گونه حرفها برای تخریب و تضعیف قدرت آنها استفاده می شود(الان مساله ام همجنس گرایی نیست بلکه استدلال و توجیهی است که برای محروم کردن یک گروه اقلیت در جامعه استفاده شده است).

بنابراین توجیه بهمن که آن موقع "تفکر" اغلب مردان اینگونه بوده است صحیح نیست. همین حالا هم نه فقط مردان بلکه هر گروهی اگر دستش برسد و توانایی داشته باشد تمایل دارد دست دیگران را از قدرت سیاسی کوتاه کند.اگر ناقص العقل بودن توجیه کافی نبود و جواب نداد به جایش می گویند شان زنان بالاتر از این حرفهاست یا زنان لطیف و حساس هستند و ... بالاخره راهی پیدا می شود که تا جایی که امکان داشته باشد عرصه را نبازند ولی می بینیم زنها روز به روز سهم بیشتری از زمین اشغال شده خود را پس می گیرند و این نه به خاطر تغییر "تفکر" آن آقایان است، که همانطور که گفتم اصلن چنین تفکری وجود خارجی ندارد، بلکه به خاطر افزایش آگاهی آنها و مبارزات زنانی است که با اینگونه تحقیرها و خط و نشان کشیدن ها کنار نکشیدند.

پ.ن. بهمن توضیحی بر پستش درباره مدرس داده که به نظرم لااقل جواب حرف من نیست. تاکید بیش از اندازه او بر اینکه این حرف مدرس مربوط به 99 سال پیش است توجیه خوبی نیست زیرا در همان نود و نه سال پیش هم چنین تفکری درباره زنان چندان رایج و مورد قبول نبوده است
زمینه تاریخی در این موضوع خاص این‌قدر تغییر کرده که واقعا نمی‌توانم حدسی در مورد موضع احتمالی مدرس اگر زنده بود داشته باشم. آیت‌الله خمینی تا دهه ۴۰ شمسی مخالفت سفت و سخت حق رای زنان بود و در سال ۵۷ حتی حرف ندادن این حق به زنان را هم نزد.



حرف مدرس در همان صد سال پیش متحجر و عقب مانده تر از بسیاری دیگر و حتا روحانیان بوده است.

Thursday, October 15, 2009

جنس نرم در دفاع نرم

فاتحه مطالعات زنان هم خوانده شد. هنوز دو تا کتاب تالیفی و چهار تا استاد درست و حسابی مرتبط با مطالعات جنسیتی نداریم می خواهند مقطع دکترا تاسیس کنند. البته - همانطور که خودشان اشاره کرده اند- هدف این است که فارغ التحصیلان مقطع کارشناسی ارشد به دانشگاههای غربی نروند و اذهانشان آلوده نظریه های فمینیستی نشود.بعد همین "دکترها"ی بی سواد قرار است به مقاطع پایین تر درس بدهند و این یعنی مطالعات زنان ، کشک!

راهش را خوب بلدند. انتصاب وزیر و استاندار زن و پز دادن به تعداد دختران دانشجو برای وجهه بین المللی؛ و از آن طرف تبدیل مرکز امور مشارکت زنان به مرکز زنان و خانواده، سهمیه بندی جنسیتی، زیرآب مطالعات زنان را زدن ، جنسیتی کردن آموزش کودکان در مدارس، کم کردن ساعات کار زنان و ... برای کنترل گسترش فمینیسم و جنبش برابری خواهی زنان.

به هر بشری در دنیا می گویم رشته مطالعات زنان خوانده ام، شاخ درمی آورد و می گوید مگر در ایران مطالعات زنان دارید؟ حق هم دارند. این یکی از آن تناقض های بزرگ جمهوری اسلامی بود که به حمدالله با تغییر ماهیت دادن محتویات این رشته و بومی کردن آن، درصدد رفع آن برآمده اند.

" موضوع جنگ نرم و ضرورت ورود به دفاع نرم و چگونگي آن از جمله موضوعاتي بود که در اين جلسه مورد بحث و بررسي حاضران قرار گرفت. پيشنهاد تاسيس مقطع دکتراي رشته مطالعات زنان در دانشگاه ها نيز دومين موضوعي بود که از سوي اعضا بر آن تاکيد شد تا دانشجويان به جاي تلاش و هزينه تحصيل و سفر به کشورهاي ديگر اين رشته را در ايران با هزينه کمتري فراگيرند
."


مرگ 70000 زن در سال، به دلیل سقط جنین غیرایمن

آن نوابغی که با سقط جنین مخالفند * و می گویند جان انسان ارزش دارد و نباید فرصت زندگی را از یک انسان گرفت بخوانند لطفن.

مرگ بیش از 70000 زن در سال و عوارض شدید و نازایی برای تعداد بیشتری از زنان، به دلیل سقط جنین غیر ایمن

چرا بعضی ها فکر می کنند اگر کاری خلاف قانون و جرم باشد، انجام هم نخواهد شد؟ طبق آمار میزان سقط جنین (قانونی و غیرقانونی)هر ساله نه تنها کاهش پیدا نمی کند بلکه در برخی کشورها افزایش هم پیدا می کند.
یعنی با اینکه دسترسی افراد به لوازم پیشگیری از بارداری افزایش می یابد ولی از آن طرف میزان روابط ( و در نتیجه روابط کنترل نشده) هم افزایش می یابد. بهتر نیست به جای ممنوع کردن سقط جنین (که مربوط به وقتی است که کار از کار گذشته است) اطلاعات عمومی نوجوانان درباره روابط جنسی را افزایش دهیم؟

بسیاری مخالفان سقط جنین نگران گرفته شدن جان یک انسان نیستند، بلکه در اصل نگران آزادی روابط جنسی و به ویژه آزادی زنان هستند.

* تصحیح می کنم: با قانونی شدن سقط جنین؛ چون خودم هم با سقط جنین مخالفم ولی در عین حال با غیرقانونی اعلام کردنش هم مخالفم.

Tuesday, October 13, 2009

اینجا ایران نیست که حجاب اجباری باشد!ا

به نقل از پارسینه:


دیلی تلگراف چاپ لندن نوشت: دو نماینده زن مجلس کویت با نام‌های «رولا دشتی» و «اصیل الاوادی» با خودداری از رعایت حجاب در طول برگزاری یکی از جلسات مجلس کویت، جنبش اسلام‌گرای قدرتمند این کشور را به چالش کشیده‌اند. این دو نماینده در میان 4 نماینده زن قرار دارند که در ماه می برای نخستین بار در تاریخ کویت وارد مجلس ملی این کشور شدند. اقدام این دو نماینده در عدم رعایت حجاب، موجبات خشم سایر نمایندگان اسلام‌گرای مجلس کویت را فراهم آورده است.
آن‌ها بر این عقیده‌اند که دو نماینده مذکور، شریعت و یا قانون اسلام را با این کار مورد بی‌حرمتی قرار می‌دهند. زمانی که این دو نماینده به صورت بی‌حجاب وارد مجلس ملی کویت شدند، سه نماینده اسلام‌گرای مجلس به سرعت مراتب اعتراض خود را نسبت به اقدام آن‌ها ابراز داشتند. این در حالی است که «رولا دشتی» - که مدرک دکترای خود را از ایالات متحده گرفته است - در مصاحبه با روزنامه انگلیسی زبان تلگراف می‌گوید: «شما نمی‌توانید زنی را که در حال رفتن به بازار و یا کار است مجبور کنید حجاب بپوشد. اینجا ایران و یا عربستان سعودی نیست»!


در ایران خیلی که زور زدیم، الهه کولایی بدون چادر سیاه رفت مجلس، آن هم با هزار سلام و صلوات.معصومه ابتکار هم چادر سیاهش رفت کنار و کت و شلوارش (که کتش یک وجب بالای زانویش بود) دیده شد سونامی آمد در کشور!

Monday, October 12, 2009

"بار اول که پای چوبه رفتیم، 5 نفر بودیم. 4 نفر را جلوی چشمانم بالا کشیدند. سری دوم 11 نفر بودیم. 8 نفر را بالا کشیدند. بار آخر 7 نفر بودیم، 2 نفر را بالا کشیدند"

ما کجا زندگی می کنیم؟ فقط بیست نفر جلوی چشم این یک نفر اعدام شده اند. ننگ بر این قوانین بربری و توجیهات قرون وسطایی.

زن و عطر و نماز

نظرتان درباره شاعر ولایی و متعهد،علی معلم، و به خصوص این شعرش (که برای یک سریال خوانده شد) چیست؟

یه شهر سبز دلنواز
دامن کوه و دشت ناز
بگی نگی رو به فراز
اون طرف پل نیاز
تو کوچه سوز و گداز
بن بست راز، محله بنده نواز

آی قبیله خداتون عاشقه
داغ عاشقی شقایقه
زن و عطر و نماز حقایقه
راز عاشقای صادقه

می گویند این حدیث از پیامبر اسلام است که "زن و عطر و نماز را بیشتر از هرچیز دوست دارم". منظور از کنار هم گذاشتن "زن" و "عطر" که یکی "انسان" و دیگری یک شی است چیست؟ منظور از آوردن "زن" در کنار "نماز" که یک عمل مذهبی است چه بوده؟ دوست داشتن "زن" یعنی چه؟ آیا ایشان به عنوان یک مرد این حرف را زده است یا یک انسان یا یک مصلح و پیامبر؟ یعنی آیا آقای معلم می تواند به پیروی از پیامبر خود بگوید "من زن دوست دارم"؟
آیا برداشتی که بعضی از زنباره ها* از این حدیث می کنند درست است و مورد قبول پیامبر اسلام بوده ؟

"زن و عطر و نماز حقایقه راز عاشقای صادقه"

* زنباره از نظر من مردی نیست که روابط@@@ متعدد با زنان داشته باشد بلکه کسی است که کارکرد و خلقت زن را فقط در همین بداند و تنها ارتباطش با زنها، برای برقراری رابطه @@@ باشد.

Sunday, October 11, 2009

نجات اکرم مهدوی از اعدام

اعضای گروه "نجات اکرم مهدوی از اعدام" برای پرداخت دیه به اولیای دم ، درخواست کمک مالی کرده اند. لطفن هرقدر که در توانتان هست کمک کنید تا او از مرگ نجات پیدا کند.
اکرم را در زندان دیده بودم و در مطلبی در مجله زنان با عنوان "24 ساعت در خواب و بیداری" به صحبتم با او اشاره کردم.
"با نفرتی که ناگهان در چهره اش نمایان می شود می گوید "چهار نفرو از شرش خلاص کردم". اکرم زن چهارمش بوده و همه زنها از دم ، طعم کتکهایش را چشیده بوده اند"

مثل بسیاری دیگر از شوهرکشی ها ،خود این زنان قربانیان اصلی هستند .در واقع قاتل و مقتول، هردو قربانی نظام مردسالار و قوانین غیرانسانی هستند که زن را برده و مرد را برده دار ساخته است.
مثل همیشه می گویم اگر اکرم می توانست طلاق بگیرد قطعن دست به قتل نمی زد.
حال وظیفه من و شماست که در غیاب نظام قانونمدار و عادلانه، با پرداخت وجهی اندک جان یک انسان را نجات دهیم تا بیش از این طعم بی عدالتی را نچشد.


شماره حساب 0302917750001 سیبا نزد شعبه مبارزان بانک ملی، و همچنین
شماره 16 رقمي ملي كارت سيبا 6037991054199785 به نام وکیل پرونده، مینا
جعفری آماده دریافت کمک های انسان دوستانه دوستان داخل ایران به منظور
نجات جان این زن است.
شماره حساب بانکی مجله ی آوای زن ، برای ارسال پول از خارج از ایران :
Bank Account : 99 604200 5685 68
IBAN: SE19 9500 0099 6042 0056 8568
BIC-kod ( Swift-adress :NDEASESS
یا میتوانید از این لینک استفاده کنید
لطفا در صورت استفاده از شماره حساب با حروف لاتین قید کنید : اکرم مهدوی
، Akram Mahdavi

saveakram.blogspot.com

Friday, October 9, 2009

خواهرم حجابت!ا برادرم ضربه ات!!ا




این گزارش تصویری از نمایشگاه ناجا
را ببینید و کامنتهایش را هم حتمن بخوانید. اکثرن گیر دادند به اینکه چطور است که اختلاط و لباس کوتاه برای خود نیروی انتظامی اشکالی ندارد. یادتان می آید که سال گذشته یک تیم فوتبال زنان را به خاطر یک بازی کوتاه باتیم نوجوانان پسر منحل کردند و برای مسئولان آن هم مجازات سنگینی تعین کردند.

یک کامنت جالب هم بود که گفته بود دیگر دوران اقتدار پلیس با نیروی فیزیکی تمام شده و پلیس عصر حاضر مهارتهای جدیدی نیاز دارد که پلیس ایران به کلی از آن بی بهره است.

پ.ن. رجا نیوز همین عکس ها را منتشر کرده با این عنوان: عكس هايي از نمايشگاه پليس كه دردسرساز شد!


تنبيه افراد متخلف رزمی کار، در نمایشگاه ناجا

فرمانده نيروي انتظامي درپي نمايش حركات رزمي همزمان مردان و زنان در نمايشگاه عمومي نيروي انتظامي دستور تنبيه افراد خاطي و متخلف رزمي كار در نمايشگاه پليس را صادر كرد.

به گزارش ايلنا ،متن دستور فرمانده نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران به اين شرح است:
رييس ستاد برگزاري هفته ناجا،
صحنه‌هاي بسيار زشتي از مبارزه رزمي كاران زن و مرد در يكي از نمايشگاه‌ها به نمايش گذاشته شد و اين خلاف تدابير ناجاست.
در صورتي كه در برنامه‌ها و تدابير ابلاغي نيروي انتظامي زنان پليس از درگيري فيزيكي با مردان منع شده‌اند، چرا بايد شاهد اينگونه صحنه‌هاي زشت باشيم؟
لذا سريعا از ادامه كار نمايشگاه جلوگيري و افراد متخلف و خاطي تنبيه و نتيجه گزارش شود.

آخرین آپدیت:
مرکز اطلاع رسانی پلیس تهران اعلام کرد: نمایشگاه پلیس در یکی از فرهنگسراها که در افتتاحیه آن، رزمی‌کاران ‌زن و مرد حرکات نمایشی انجام داده بودند، تعطیل نشده است .

به گزارش نواندیش در افتتاحیه نمایشگاه پلیس پایتخت، در یکی از فرهنگسراها، رزمی‌کاران زن و ‌مرد با پوشیدن لباس نیروی انتظامی، حرکات مشترک نمایشی انجام دادند که ‌به دنبال این اتفاق، فرمانده نیروی انتظامی دستور برخورد انضباطی با متخلفان را داد. این در حالی بود که روز یکشنبه از سوی ‌صدا و سیما اعلام شد نمایشگاه پلیس تهران در یکی از فرهنگسراها تعطیل شده است . ‌

به دنبال این خبر، مرکز اطلاع رسانی پلیس تهران اعلام کرد که نمایشگاه تعطیل نشده و تنها حرکات نمایشی زنان حذف ‌شده است . ‌

این مرکز همچنین اظهار داشته است: زن و مرد‌هایی که در آن مراسم حرکات نمایشی مشترک انجام ‌داده بودند، به یکدیگر محرم بوده و از اعضای بسیج نیز بودند .


Thursday, October 8, 2009

ملاقات با یک برادر واقعی

دیروز با یک برادر دیدار کردم، یک برادر واقعی! هنوز در شوک هستم چون قبلش (طی چند ماهی که ارتباط اینترنتی داشتیم)نمی دانستم تا این حد حزب اللهی است. مذهبی و بسیجی؛ و به احمدی نژاد رای داده . به خاطر دایی بهزاد هم بهم تسلیت گفت.
یک فارغ التحصیل دانشگاه تهران. اینترنت باز است و وبلاگ هم دارد، ولی ماهواره نمی بیند.
از آن تیپهای "مقام معظم رهبری فرمودند...". نمی دانم حرفهای من درباره زن و مرد و فلسفه فمینیسم و ... چقدر برایش قابل قبول و معقول بود ولی فکر کنم این گفتگو برای هردویمان دریچه ای به جهان متفاوتی بود که در آن زندگی می کنیم و افکار و عقاید خود را صحیح و "حق" و خلاف آن را باطل و نادرست می دانیم.هرچند هردو در فضای مجازی با گرایشهای مخالف خود برخورد داشتیم ولی برخورد رودرو فرق می کند.

با اینکه خیلی از حرفهایش را قبول نداشتم و او هم حرفهای مرا، ولی آرزو می کنم همه بسیجی ها و کسانی که به احمدی نژاد رای داده اند از این جنس بودند؛ که حرفهایت را بشنوند، سعی کنند پاسخ منطقی بدهند، نگاه از بالا به پایین به تو نداشته باشند، خود را حق مطلق ندانند.

پ.ن. تصحیح می کند که تا قبل از انتخابات "آقا" می گفتند و بعد از انتخابات"مقام معظم"می گویند.نمی دانم فرقش چیست.

Monday, October 5, 2009

آغاز سیاهپوشی

ورود خبرنگاران زن به ستاد ناجا براي حضور در نشست خبري سردار رادان با چادر اجباري كه در دژباني تحويل آنها شد، صورت گرفت كه موجب اعتراض خبرنگاران زن شد


خوب می دانند باید از چه جایی طرحشان را برای سیاهپوش کردن زنان شروع کنند. جایی که راه پس و پیش نباشد و چاره ای جز قبول کردن این اجبار نباشد.

2- رئیس بالاترین نهاد مذهبی مصر گفته است فتوایی صادر خواهد کرد تا پوشیدن روبنده ممنوع شود.شیخ محمد سید طنطاوی، رئیس دانشگاه الازهر، گفت پوشیدن روبنده یک سنت است و هیچ ارتباطی با آموزه های دین اسلام ندارد.

مرتبط- کتابخانه ملی هم از آن جاهایی است که خوب می شود پاچه ملت را گرفت و به زور، مقنعه سرشان کرد:
"چند روز پیش رفته بودم کتابخونه ملی.مانتو و شلوار طوسی پوشیده بودم و روسی همون رنگ که به شکل لبنانی بسته بودم.از قسمت حراست که می خواستم رد شم مسولین قسمت خانمها نبودند .یکی از آقایون کفت خانم باید مقنعه بپوشید!!!!با تعجب نگاه کردم و گفتم ولی من حجاب دارم.گفت به ما دستور دادن همه با مقنعه واردبشن..."

گوگل باغیرت! حمایت! حمایت!ا

گوگل! تو "می تونی" فیس بوک و توییتر و دیگر لوازم انقلاب مخملی را به صفحه خودت اضافه کنی و ما را از شر فیلتر نجات بدی! لطفن این کارو بکن.
ما دیگه ماهواره و فارسی وان هم حتا نداریم.به اس ام اس هم نمی تونیم دل ببندیم چون سربزنگاه قطعش می کنند.

ملت دردکشیده ایران

Saturday, October 3, 2009

مُردیم از بی ماهوارگی!ا

سوال: نمی شود مقداری از آن شونصد هزار دلاری که آمریکا بعد از انتخابات خرداد، اختصاص داده بود به تجهیزات کمکی برای دسترسی مردم به ماهواره و اینترنت ، را بدهند به روسیه و دیگر کشورهایی که ابزارهای ارسال پارازیت به ایران می فروشند، در عوض توقف فروش و پشتیبانی این تجهیزات به ج.ا.؟

پارادوکس

واقعن عجیب است؛ چرا روی شعارهای "مرگ بر دیکتاتور" را خط خطی می کنند و به جایش می نویسند" جانم فدای رهبر"؟

اگر یک روز حال داشته باشم راه می افتم از این دیوارنویس ها عکس می گیرم. آدم یاد عکس های قبل از انقلاب می افتد.
دیگران عکس گرفتند ما دیدیم، ما عکس می گیریم دیگران ببینند.