Tuesday, December 22, 2009

روز ملی قم 2

- می دانید خط قرمز قمی ها و تنها شعاری که ندادند(یا لااقل من نشنیدم) چه بود؟ "استقلال آزادی جمهوری ایرانی". این نشان می دهد که آنها هنوز به حکومت اسلامی معتقدند یعنی معتقدند باید حکومت اسلامی باشد و احکام اسلام را اجرا کند. ما آمدیم این شعار را بدهیم و فکر کردیم در مقابل شعار آنها هیچی نیست که دیدیم نه تنها همراهی نکردند بلکه یک خانم چادری، البته با مهربانی، گفت عزیزم برای این شعار زود است و اعظم هم گفت نسرین اینجا قمه ها!!
یکی دو تا از شعارهایشان هم کاملن قمی بود یعنی مثلن به یک آیه ای حدیثی اشاره داشت .یادم نیست چه بود ولی مثلن می گفت مگر در قران نگفته فلان یا فلان چیز را هم از قرآن درآورده اید؟

- فکر می کنم حضور آن همه طلبه خارجی که از حجره ها و حوزه هایشان درآمده بودند و ملت را تماشا می کردند باعث شد که فکر خشونت علیه مردم از ذهن مامورها بیرون برود. این طلبه ها نه ماهواره می بینند نه با اینترنت سر و کار دارند و احتمالن کل اخباری که درباره اعتراضات مردمی شنیده اند از اخبار روزنامه ها و گفتگوهای مردمی بوده ولی مطمئنم آن روز شوک زیادی بر آنها وارد شد و فهمیدند دنیا دست کیست و خیلی چیزها برایشان شکست.

- یک خانم چادری اول به اعظم و بعد به من گفت خانم حجابت را رعایت کن. من یک نگاهی بهش انداختم و سرم را برگرداندم .توی دلم گفتم جرات داری یک بار دیگر بگو تا داد بزنم ملت بریزند سرت. هرچند زیاد امیدوار نبودم در قم بشود در این باره اقدامی کرد، در تهران هم که کسی جرات نمی کند وسط تجمع تذکر حجاب بدهد. بنابراین ما مانده ایم رفع حجاب اجباری را از کجا آغاز کنیم.

Monday, December 21, 2009

روز ملی قم 1

چقدر ما از مرحله پرت بودیم. تمام مسیر رفت به قم می گفتیم کاش مراسم در تهران برگزار می شد و آن وقت ملت چه می کردند. ولی دیدیم قمی ها خیلی باحالتر از تهرانی ها بودند. واقعن عجیب بود! اینها تندترین شعارهایی بودد که من در تمام این مدت شنیده بودم ، آن هم از دهان چه کسانی! زنان چادری که فقط دو تا چشمشان به زور دیده می شد، بلندتر از همه و خشمگین تر از همه شعار می دادند.
یک خانم بسیار محجبه در حالی که عکس منتظری در دستش بود در حاشیه راهپیمایی حرکت می کرد و به بسیجی هایی که عکس خامنه ای دستشان بود و ما را نظاره می کردند می گفت"ای رهبر آزاده تجاوز هم آزاده؟" تقریبن نیم ساعت پشت سرش بودم و او از این کار خسته نمی شد. یکی از آن طرفی ها به عکس چروک و کمی پاره منتظری در دستش اشاره کرد و گفت این چه عکسیه؟ چرا پاره اش کردی؟ و او جواب داد این اشکال ندارد ولی شما عکس خمینی را پاره کردید.
قیافه و رفتار و حتا بوی تجمع قم کاملن با تهران فرق داشت. بوی عطر مشهدی ، قیافه های مذهبی و تعداد افراد طبقات پایین خیلی بیشتر از تجمعات تهران بود. مذهبی ها گلویشان را پاره می کردند وقتی می گفتند "ما اهل کوفه نیستیم پشت یزید بایستیم" یا "این ماه ماه خونه کار یزید تمومه"
آدمها از همه شهر ها آمده بودند. بعد از تجمع خسته و کوفته و گرسنه نشسته بودیم کار خیابان که یک خانواده، که با کلی بار و بندیل کنار ماشینشان داشتند غذا می خوردند و معلوم بود از راه دوری آمده اند، برایمان نان تافتون و ماست محلی آوردند، آی چسبید! داشتیم ازشان تشکر و خداحافظی می کردیم که گفتند عاشورا یادتان نرود.
یک آخوند بسیار باحال و با شخصیت هم دیدیم. می گفت ما در ایران به یک رنسانس احتیاج داریم!!!!!!!!!! بعد دعوتمان کرد خانه اش و گفت من امروز می خواهم عده ای از عزاداران را مهمان کنم. گفتیم سید جان ما یک اتوبوسیم ها! گفت اشکال نداره چه بهتر. داشتیم باهاش حرف می زدیم که گاردی ها به طرف مردم حمله کردند .آخونده گفت :" می خواهند مردم را بترسانند ولی خدا در قران می گوید آنها بیشتر از شما می ترسند.ما هم می ترسیم ولی آنها بیشتر می ترسند".
خلاصه دوز آخوند و چادری تجمع زیاد بود و کسانی که در تجمعات تهران بهشان می گوییم بسیجی و اطلاعاتی (از نظر تیپ و قیافه) تندترین شعارها را می دادند. کلن قمی ها خیلی خوشحال بودند امروز و حال می کردند که همچین تجمعی توانستند راه بیاندازند.طفلکی ها آرزو به دل مانده بودند، دمشان گرم! تهرانی های بی حال کم آمده بودند، اغلب خود قمی ها و نجف آبادی ها بودند.


مرتبط: آخرین تیر ترکش منتظری به سوی ظلم:مجوز راهپیمایی چند صد هزار نفره مردم

Friday, December 18, 2009

حکم جلودار است بر دانشجو بتازید!ا

آگهی دعوت به همکاری در کادر انتظامات دانشگاه تهران

دانشگاه تهران برای تأمین نیروی انسانی کادر انتظامات خود تعداد 25 نفر از افراد واجد شرایط (مرد) را از طریق برگزاری آزمون کتبی (عمومی)مصاحبه و گزینش برای خدمت در تهران به صورت عقد قرارداد کار معین دعوت به همکاری می نماید.

شرایط عمومی:

- متدین به دین مبین اسلام و شیعه اثنی‌عشری و ملتزم به احکام شرعی

- معتقد و متعهد به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی و ولایت فقیه ( این که مو لازی درزش نمی رود! )

- حسن‌شهرت و برخورداری از روحیه مسئولیت‌پذیری

- داشتن صلاحیت امنیتی و کارآیی برابر مقررات و ضوابط دانشگاه تهران

- عدم اشتغال در سایر موسسات دولتی ونهادهای انقلابی و عدم بازخرید خدمت و بازنشستگی از دستگاه های دولتی

- داشتن توانائی جسمانی وروانی متناسب با شغل انتظامات (توضیح: توانایی جسمانی و روانی متناسب با کتک زدن، از بالای ساختمان پرت کردن، فحش خواهر مادر دادن، گاز اشک آور زدن و اعمال انتظامی از این دست)

شرایط اختصاصی

- داشتن مدرک تحصیلی دیپلم ‌]دبیرستان یا فنی و حرفه‌ای (کارودانش)‍[ یا فوق دیپلم

تبصره 1: به مدارک ارسالی توسط دانشجویان (حتی بصورت مجازی)

و دارندگان مدارک تحصیلی بالاتر و پایین تر از مقاطع تحصیلی اعلام شده ترتیب اثر داده نخواهد شد، در هر مرحله از مراحل مربوط به آزمون چنانچه خلاف اطلاعات اعلام شده توسط داوطلب محرز گردد داوطلب از انجام مراحل بعدی محروم خواهد شد.

تبصره 2: مدارک تحصیلی داوطلبان در صورت پذیرفته شدن در آزمون (حداکثر 2 ماه پس از اعلام نتیجه) بایستی به تأیید مرجع صادر کننده برسد.

داوطلبان هنگام ثبت نام نباید کمتر از 22سال و بیشتر از 35 سال سن داشته باشند.

- حداقل قد داوطلبان نباید کمتر از 170 سانتی‌متر باشد (اولویت با غولهای بیابانی است که وزن بیش از 90 کیلوگرم و قد 190 سانت داشته باشند. یعنی ما فکر کردیم این 25 نفر باید هر کدام قدرت له کردن لااقل پنج دانشجو را باشند تا کمی خیالمان از تجمعات راحت باشد. دیگر ضایع است برای یک دانشگاه با سه چهار هزار دانشجو هشتصد تا نیروی انتظامات بگیریم)

داشتن کارت پایان خدمت یا کفالت الزامی می باشد.

دارندگان کارت معافیت پزشکی نمی توانند در این آزمون شرکت نمایند.(این هم که واضح و مبرهن است! ما می خواهیم این برادران انتظامات در کمال صحت و سلامت و قدرت و صلابت دانشجویان عزیز را لت و پار کنند )

- عدم‌ اعتیاد به مواد مخدر به تشخیص مراجع پزشکی مورد تائید دانشگاه تهران

- عدم‌ سوء پیشینه با تأیید مراجع قانونی

داوطلبان نباید کارمند رسمی؛ پیمانی؛ قرارداد کار معین یا ... سایر دستگاههای دولتی باشند. (تکمیل فرم تعهد)

داوطلبان بایستی متأهل و حسب ضرورت و تشخیص مدیریت انتظامات آمادگی لازم برای انجام شغل نگهبانی در ایام غیر موظفی در تمام اوقات و ایام سال حتی روزهای تعطیل را داشته باشند.(توضیح: داوطلبان عزیز نگران نباشند، ما در حد امکان در روزهای خطرنک دانشگاه را تعطیل می کنیم ضمنن نیروهای خدوم بسیج هم همواره چه آشکار و چه به صورت سربازان گمنام امام و نیروهای غیبی وارد صحنه شده و عملیات دانشجوزنی و تجمع پراکنی را انجام می دهند)


مواد آزمون:

الف- آزمون عمومی شامل زبان و ادبیات فارسی - زبان انگلیسی – کامپیوتر - معارف اسلامی و هوش می باشد.(لازم به ذکر است که اگر فردی برای استخدام شدن به عمد نمرات خود را پایین بیاورد مثلن در بخش تست هوش، در صورت شناسایی به شدت با وی برخورد خواهد شد)

توجه:

ایثارگران (شامل آزادگان – رزمندگان و خانواده معظم شهدا) در صورت ارائه گواهی معتبر از مراجعه ذیصلاح نسبت به سایر متقاضیان از حق اولویت برخوردار خواهند بود.

- داوطلبان به ترتیب نمره قبولی در آزمون کتبی به عنوان پذیرفته شده تلقی و جهت انجام مصاحبه (به میزان 3 برابر ظرفیت معرفی) و سپس گزینش خواهند گردید.(هان چی؟ فکر کردید بعد از همه این امتحان ها و کسب شرایط، فرتی می فرستیمتان از کیان جمهوری اسلامی پاسداری کنید؟)


Wednesday, December 16, 2009

فقط فکر می کنید با آنها تفاوت دارید!ا

چیزی که بارها برایم ثابت شده این است که تفکر خان خانی و استبدادی و مردسالار، هنوزریشه های بسیار عمیقی در ذهن مردم ما دارد و لعاب روشنفکری ، فمینیسم، اصلاح طلبی و دموکراسی خواهی برروی ذهن افراد نباید گمراهمان کند.
طرف یک ساعت بالای منبر می گوید :" بله باید آزادی بیان باشد، باید عدالت برقرار شود و مردم سرنوشت خودشان را در دست بگیرند"؛ همه هم تایید می کنند و
احسنت می گویند ! وقتی می نشینند سر میز شام و بحث های خانوادگی و عادی، همان فرد می گوید:" فلانی خیلی آقاست! خانزاده است". یعنی هنوز در ذهن این فرد عدالت و برابری معنا ندارد و فکر می کند فرزند خان بودن شرافت و فضلی به طرف می دهد (حتا اگر سه نقل قبلش خان بوده باشند!)
از همین جنبش سبز که به نظر می رسد عمق بیشتری دارد و افکار و مطالبات مترقی تری؛ می توان دهها نمونه آورد.
چند وقت پیش یکی از دوستان اهل قلم و فعال و روشنفکر، طنزی را برای دوستانش و از جمله من فرستاده بود که این شعار زنان در دیدار با رهبر را به سخره گرفته بود که "این همه دختر آمده به عشق رهبر آمده". فکر کنم نوشته ابراهیم نبوی بود. نبوی قبلن هم از این مطالب ضد زن و موهن نوشته بود . احتمالن با خودش فکر می کند خیلی مبارزه بزرگ و ارزشمندی است.

وقتی بحث معرفی وزیر زن پیش آمد بعضی از دوستان سبزمان شروع کردند به مسخره کردن ودست انداختن این زنان؛ و برای این کار به عادت ماهانه و غیبت زنانه و اجازه شوهر برای خروج از خانه؛ برای مقابله با احمدی نژاد (به زعم خودشان) متوسل شدند. حال آنکه این زنان اگر از وزرای مرد پیشنهادی احمدی نژاد شایسته تر نبودند کمتر هم نبودند؛ و اگر هم بودند دلیلش زن بودنشان نبود و می شد به موارد واقعی ضعف آنها اشاره کرد.
آن زمان کسی صدایش درنیامد که حالا عادت ماهانه و زایمان این خانم مهم تر است یا دزدی و تقلب و رشوه خواری آن مرد وزیر؟ همه خندیدند و برای هم فوروارد کردند و در بالاترین داغش کردند! داستان "نگرانی ناموسی" را هم که قبلن نوشته بودم.
اما حالا که این متن در وطن امروز چاپ شده است همه آن را مستهجن و زننده و زشت می خوانند! چرا ؟ چون آن طرفی ها آن را نوشته اند. اگر ذهن ما به کلیشه های قومیتی، جنسیتی، مذهبی و مبانی حقوق بشر حساس باشد، نباید برایمان فرقی داشته باشد چه کسی این جملات را گفته یا نوشته است.

"
اشكان: توکار «پراید» بودم،‌ می‌فهمی؟
كامبيز: آهان!
اشكان: موهاتو بکن تو، کاندولیزا.
كامبيز: تو سبیلاتو با چی می‌زنی؟
اشكان: قبلا با تیغ می‌زدم الان با کرم!
كامبيز: اپیلاسیون کنی بهتره!
اشكان: چی‌چی لاسیون گفتی، کاندولیزا؟!
كامبيز: ایش! با اپیلیدی، اپیلاسیون کن، اصلا درنمی‌یاد!
اشكان: فردا، ‌تجمع‌ میای؟‌
كامبيز: نه، وقت آرایشگاه دارم "

اگر ما شعار آن طرفی ها را اینطوری مسخره می کنیم، فرقی با آنها نداریم که شعارمان را اینگونه تغییر می دهند:
«ماتیک‌زن واقعی، تاچر بود و هیلاری»، «چشای من نازداره، با اوباما رازداره»، «اپیلاسیون، اپوزیسیون،
پیوندتان مبارک



ته هر دوی این طنزها، تمسخر و تنزل انسانیت زن نهفته است. آنها با این متن مهوعشان نشان می دهند بر خلاف ادعایشان، که فمینیستها زن را جنس دوم می دانند و زنانگی را ارج نمی نهند و ویژگی های زنانه را تحقیر می کنند ؛ این خود آنها هستند که هر چه مربوط به زنانگی است (چه ساخته دست طبیعت باشد چه ساخته دست خودشان یعنی مردسالاران) را حقیر می شمارند.
ما هم با این به اصطلاح طنز و شعارهای مبتذل نشان می دهیم فرق چندانی با آنها نداریم و زن را "آدم" به حساب نمی آوریم و حتا در مبارزه سیاسی تنها کاری که از دستمان برمی آید نگاه جنسی به زن و بدن اوست.

Tuesday, December 15, 2009

حال به هم زن

من با چادر یا هر حجاب دیگر (به شرطی که کاملن و حقیقتن با اختیار و آگاهی باشد، نه تلقین و تطمیع و تشویق) مشکلی ندارم ؛ ولی اصرار صدا و سیما به دعوت کردن از زنان کارشناس و پزشک چادری واقعن حالم را به هم می زند.

Thursday, December 10, 2009

هر روز هزار مجید توکلی وارد ایران می شود


کاش می شد از هزاران زنی که هر روز از خارج از کشور وارد ایران می شوند نیز
عکس تهیه کرد وقتی که تاپ و شلوارک و دامن ها یشان را داخل چمدان میگذارند و مانتو و روسری و شلوار می پوشند! یعنی در عرض نیم ساعت قیافه این زنان (ایرانی و غیر ایرانی) از این رو به آن رو می شود. مسلمن آنها از این دورویی احساس حقارت می کنند ولی برای در امان ماندن از شلاق و زندان (طبق قوانین جمهوری اسلامی) مجبور به این کارند.