Thursday, October 24, 2013

مردان شرقی که با "زن" نخوابیده اند!

"فاحشه گانی که با من نخوابیده اند  رقت انگیز است! یعنی درست هنگامی که میرود تا حال تهوع به تو دست بدهد از افکار و احوالات نویسنده، ناگهان حس ترحم می کنی

می توانم تک به تک  جمله هایش را بکاوم و چرک و کثافتش را بیرون بکشم و جنسش را مشخص کنم، ولی در عوض فکر می کنم به این مرد و مردان بسیار دیگری که در بدترین نوع دیکتاتوری، دیکتاتوری مذهبی/ مردسالار، هنوز رابطه فاجعه باری با سکس و "زن" دارند. که هنوز قادر به ایجاد ارتباط "انسانی" با زنان نیستند چون تشنه "خوابیدن" با آنهایند، و این که چقدر با حس راحتی و لذتی که مردی هم سن و سال آنها در یک جامعه ازاد می تواند داشته باشد بیگانه اند.  خنده دار این که از زبان "جنس مرد" درباره "جنس زن" حرف میزند و نمی داند اگر پایش را از آن فاحشه خانه بزرگ، که پر از فاحشه های زن و مرد است به جای معشوقان و دلدادگان، بیرون بگذارد می بیند که گویی از غار کهف درامده و دنیای زن و مرد،  دیگر آن چیزی نیست که در ذهن سیصد که نه، هزاران سال به خواب رفته اش وجود دارد! خوشحال است که با این متن تنه به تنه گابریل گارسیا مارکز می زند، و داستانی که آن هم پر از حس های مالیخولیایی و هیستریک نسبت به زنان است، حس ترس و نیاز و دستپاچگی، و همزمان تسلط و سرکوب و تحقیر نسبت به زن. حس غالب مردانی که خوابیدن با فاحشه یا غریبه و هرکسی که انتظاری بیش از خوابیدن با آنها ندارد و حتا انتظار ارضا شدن ندارد، برایشان راحت تر از خوابیدن با معشوقشان است. حتا از ترس بگیر و ببند، و تازگی ها ایدز، جرات خوابیدن با فاحشه ها را هم ندارند و فقط در حسرت آنند.

و قصه مکرر تحسین این داستانها توسط مردها و "روشنفکران"!  و البته باید دقت کنیم که همیشه در کنار "اثر تحسین شده"،  یک "توسط مردان" برای خودمان تجسم کنیم. اثر مردنویس، درباره مردان و تحسین شده از سوی مردان.

Tuesday, October 22, 2013

انگار عشق ورزیدن، محبت کردن، توجه و مراقبت در ذات  آدم است! اگر کسی نباشد برای ارضای این نیازها حالت خراب می شود! دلم شدیدن عشق ورزی حقیقی و واقعی  می خواهد، نه مجازی!

لیست مشاغل نامناسب برای زنان و مشاغل نامناسب برای مردان

بیاییم در کنار لیست های متعدد شغل های سخت و نامناسب برای زنان، برای اولین بار هم لیستی از مشاغل آسان و لطیف نامناسب برای مردان درست کنیم و از مردان بخواهیم به خاطر صلاح خودشان و از دست ندادن طبع خشن و قدرتشان وارد این مشاغل نشوند. اگر هم قانع نشدند سهمیه دانشگاهشان را در رشته های مرتبط قطع کنیم و قانونی هم وضع کنیم که از استخدام مردان در این مشاغل نامناسب با فطرتشان جلوگیری شود.

Friday, September 13, 2013

کمک برای انجام پایان نامه و تحقیقات فمینیستی

دانشجویان عزیز جامعه شناسی، به ویژه فمینیست های عزیز
اگر برای تحقیقات کلاسی و یا پایان نامه دنبال سوژه هستید، من با کمال میل حاضرم کمک کنم: معرفی موضوع و منابع اصلی، معرفی و ارتباط دادن با افراد و تشکل های داخلی و خارجی، روش تحقیق.
برای اخبار زنان من حدود 40 تگ دارم که تقریبن اغلب مسائل مهم زنان را پوشش می دهد که می توانم در اختیار شما قرار دهم.
اولویت با کسانی است که موضوع تحقیقشان به اولویت های مد نظر من نزدیک تر باشد: مهریه، شروط ضمن عقد، اجازه خروج از کشور، تحصیلات عالی، کار خانگی
بشتابید!

Saturday, August 17, 2013

بوی خوش زن، بوی بد نرینه محوری: نقد فمینیستی فیلم “بوی خوش زن”


نقد فمینیستی آثار هنری، گرچه حتا در کشورهای غربی هم عمر کوتاهی دارد، اما  به نتایج جالب توجه و تامل برانگیزی در حوزه جنسیت و سکچوالیته دست یافته است. البته این نقدها عموما از جانب جامعه شناسان جنسیت و روانکاوان فمینیست بوده است و نه هنرمندان زن، و همچنان اکثر زنان هنرمند با همان جریان مردسالار رایج همدل و همراهند و نقدی را متوجه آن نمی کنند. زنان سینمایی، همان فیلم های تحسین شده توسط ذهن مردسالار داوران و ناقدان را تمجید می کنند و گاه حتا از همان کلیشه های ضدزن و "مردپسند" به عنوان شاهکار یاد می کنند.  زنان حوزه هنر در ایران، که اطلاعات فمینیستی ناچیزی هم دارند، نه مستقیما وارد این حوزه نقد شده اند نه حتا دست به ترجمه آثار منقدان هنری فمینیست زده اند. اهمیت این مباحث به ویژه از آن جهت است که در حال حاضر شاهد تاثیر غیرقابل انکار فیلم های سینمایی بر ذهنیت و تفکر دختران و پسران جوان هستیم که فیلم های سینمایی را به ویژه آنگاه که هنپیشه های معروف و محبوب در آن ایفای نقش می کنند را الگو و سرمشق خود قرار می دهند و اگاهانه یا ناخوداگاه الفاظ و عقاید آنها در ذهنشان رسوب می کند.
این توضیحات از این جهت داده شد که اشاره شود این نوشته نه از نگاه یک منتقد سینمایی بلکه از نگاه یک جامعه شناس فمینیست نگاشته شده است.
بوی خوش زن
یکی از ابزارهای ساده نقد فمینیستی آثار سینمایی و داستانی "آزمون بچدل" است. این آزمون سه شاخص تعیین می کند که با سنجش آن در رمان ها و فیلم سینمایی می توان میزان مردمحور بودن آن را اندازه گرفت:
1. دست کم دو شخصیت زن که نام و هویت دارند در داستان وجود داشته باشند. یعنی شخصیت مستقل داشته باشند نه آن که کاراکتر و هویتشان در ارتباط با "یک مرد" تعریف شده باشد (به عنوان خواهر، مادر، همسر، معشوقه و هم خوابه یک مرد.
2. این دو زن با هم حرف بزنند.
3. این دو زن درباره چیزی به جز یک مرد حرف بزنند.

ویرجینیا وولف، نویسنده فمینیست، می نویسد:

به نظرم رسید که تمام این روابط میان زن‌ها، آن‌گونه که مجموعه‌ی زن‌های خلق شده در ادبیات به ذهنم می‌آیند، خیلی ساده هستند... سعی می‌کنم از میان تمام خوانده‌هایم موقعیتی را به خاطر بیاورم که در آن دو زن به عنوان دو دوست تصویر شده باشند... آن‌ها اغلب به عنوان مادرها یا دخترها تصویر شده‌اند... و تقریبا بدون استثنا در ارتباط با رابطه‌شان با مردها. به نظرم خیلی عجیب بود که فکر کنم تمام این زن‌های ادبیات، تا زمان جین آستین، نه فقط از زاویه‌ی دید جنس دیگر دیده می‌شدند، بلکه تنها و تنها در رابطه با جنس دیگر تصویر می‌شدند. و این چه بخش کوچکی از زندگی یک زن است.

تقریبا تمام فیلم های هالیوودی و بسیاری از فیلم های غیرهالیوودی معروف و برندگان جوایز معتبر سینمایی، از آزمون بچدل سربلند بیرون نمی ایند، چرا که این فیلم ها برای "مردان" و نظام نرینه محور ساخته می شوند. در این ویدئوی کوتاه اشاره می شود که چه تعداد وحشت انگیزی از فیلم های معروف جهان جزو این دسته اند.
 در این فیلم ها زنان ابژه های جنسی هستند، سکسی و زیبا و عشوه گرند و به قول ایریگاری "بین مردان دست به دست می شوند" و عروسک هایی برای لذت هرچه بیشتر مردان اند. فیلم "بوی خوش زن" یکی از همین فیلم هاست. بخش اعظم فیلم دیالوگ مردی نابینا(فرانک) با پسری جوان (چارلز) است که برای پرستاری از او استخدام شده است. مرد نابینا، که افسر بازنشسته ارتش است، در گفت و گوی خود با پسر جوان از تصورات و نگاه خود به زنان می گوید. او در دیالوگ معروف فیلم که "شاهکار" آن خوانده می شود خطاب به چارلز می گوید: "زنان! چه کسی آنها را ساخته؟ خدا قطعا نابغه است! پستان ها! آه! نوک پستان ها که به تو خیره می شوند! پاها، مهم نیست مال کیست و اهل کجاست، آن چیزی که میان آن دو است مهم است! پاسپورت ورود بهشت".

Legs. I don't care if they're Greek columns... or secondhand Steinways. What's between 'em... passport to heaven
 "زنان ساخته شده اند"، گویی از یک محصول و کالای لوکس صحبت می کند؛ زن را معادل اجزای بدنش، پستان و پوسی (واژن)، می داند و فرومی کاهد که حتا مهم نیست مال که باشد، چه رسد به این که چه چیزی در مغز  و قلب او وجود دارد. 
در ادامه دیالوگ فرانک خطاب به چارلز می گوید "تنها یک کلمه دو بخشی است که ارزش به یاد ماندن دارد: پوسی (واژن)!در اینجا چارلز، پسر جوان 17 ساله، خنده ای سرشار از لذت از این دیالوگ مردانه سرمی دهد و می گوید :" مثل این که شما خیلی زنها را دوست دارید" و فرانک پاسخ می دهد:" بیش از هرچیزی" و ادامه می دهد" و با فاصله زیاد فراری را دوست دارم". ترکیب "زنان" در کنار اتومبیل فراری، نگاه فرودستانه و شیءانگار به زن را نشان می دهد زیرا که "زنان" را یک کل شبیه و یکدست می بیند بدون هیچ گونه تفاوتی، انگار درباره اسب ها، سگ ها یا اتومبیل ها صحبت می کند، و وقتی از علاقه بعدی خود یعنی فراری می گوید جای شک و شبهه ای برای تایید این نظریه باقی نمی گذارد. هردوی اینها نماد سلطه گری و قدرت یکه تاز مردانه به جهان است.

در سراسر فیلم مدام نگاه خیره مرد*، که در اینجا از قضا، به دلیل کور بودن مرد، تبدیل به نگاه خیره یک مرد کور در قالب "بویایی" شده است تکرار می شود. زن را "بو" می کند و از بوی او تشخیص می دهد چه "مالی" است، چه "تکه ای" است!
فرانک، افسر بازنشسته و ثروتمند، به دلیل جایگاه "مردانه اش" علیرغم نابینایی و کهولت می تواند زنی را با ویژگی های فیزیکی دلخواهش "سفارش" بدهد و بدنش را ساعاتی بخرد و لذت ببرد.
فیلم در ستایش جذبه و قدرت مردانه است و تماما در عالم مردان اتفاق می افتد. نظامی که قصد دارد از پسران جوان "مرد" بسازد و تنها مشکلی که وجود دارد این است که مدیر کالج تعریف مردانگی را در این می داند که همه بی هیچ خطا و چون و چرایی به نظم پادگانی تن بدهند وتعریف فرانک از مردانگی (که با استقبال دانش اموزان هم مواجه می شود) آن است که یک مرد حتا به قیمت تباه کردن آینده خود نباید همکلاس خاطی خود را لو بدهد. زن بازی، خشونت کلامی و رفتاری، و غرور و خودخواهی فرانک، همان کلیشه معروف مرد جذاب و باابهت را بازسازی می کند و استقبال صنعت مردمحور سینما نیز نشان از موفقیت آن دارد.


 * وقتی نظریه پردازان فمینیست فیلمهای کلاسیک را بررسی کردند متوجه عنصر چشم چرانی مردانه از فیلم سازی کلاسیک هالیوود شدند. باد بوئتیچر نظر فوق را چنین جمع بندی کرد : «چیزی که به حساب می آید ایسنت که قهرمان زن چگونه تحریک می‌کند و یا اینکه او چگونه نمایش داده میشود. او یک نفر است. فارغ از ترس و عشقش، او به عنوان قهرمان نمایش داده می‌شود اما در حقیقت رفتارش به رفتار بازیگر مرد بستگی دارد. اینکه بازیگر مرد چه میخواهد یا چه انجام میدهد. شخص زن به خودی خود از هیچ اهمیتی برخوردار نیست.» تالیف اولیه لورا مالوی «لذت دیداری و سینمای روایی» (نوشته شده در ۱۹۷۳ و چاپ شده در ۱۹۷۵) با بسط اینکه نقش زنان در فیلمها انفعالیست روی این موضوع بحث کرد که فیلمها لذات دیداریشان را بوسیله
دیدزدن جنسیو هویت بازیگر مرد روی پرده، بدست می آورند. او ادعا میکند:«در بازنمایی سنتی نقش زنان، آنها را بر اساس زمرگان ظاهری و جاذبه‌های جنسیشان نمایش داده و دیده میشوند بنابر این میتوانند دلالت ضمنی بر برجسته نمایی کنند». و به عنوان یک نتیجه میتوان ادعا کرد که در فیلم یک زن «حامل معنا است نه تولید کننده معنا». مالوی در بر اساس روانشناسی فروید و نگاه پدرسالارانه جامعه در مورد این جاذبه نمایی جنسی زنان در فیلم بحث میکند؛ سینمای غالب با برتر شمردن جنس مذکر چه در چارچوب روایت چه در تصویر، قواعد پدرسالارانه را تثبیت میکند. مالوی سه نوع نگاه خیره را در سینما بررسی میکند. نگاه خیره دوربین، نگاه خیره شخصیتهایی که به یکدیگر نگاه میکنند و نگاه خیره تماشاگر که هم ذات پنداری چشم چرانانه با نگاه خیره مذکرانه را به زنان ترغیب میکند. جنس مذکر به سوژهٔ فعال روایت تبدیل می‌شود و جنس مونث تبدیل می‌شود به ابژهٔ منفعل نگاه خیرهٔ تماشاگرانه ای که برای جنس مذکر تدارک دیده شده است. در این مقاله، مالوی خواستار تخریب ساختار فیلم مدرن بعنوان تنها راه آزادسازی زنان از چنگ ابزار شدن جنسی می‌شود . او خواستاز حذف چشم چرانی از فیلمها به وسله فاصله گذاری بین شخصبت زن و بیننده مرد میشود. مالوی تنها راه چاره برای اینکار را در حذف مولفه‌های چشم چرانی میداند. استدلالهای مالوی همه به دوره ای که در آن مینوشت برمیگشت. مقاله «لذت دیداری و سینمای روایی» را او حول دوره موج دوم فمینیسم نوشت که در این دوران هدف برابری زنان در مکان کار بود. مالوی بخاطر اینکه با موج دوم فمینیسم خودش را همراه کند، بر حذف ابزارسازی جنسی زنان تاکید میکرد. بنظر او برای اینکه زنان با مردان در جامعه کاری برابر پنداشته شوند بایستی مانند مردان نمایش داده شوند یعنی فاقد هرگونه ابزارسازی جنسی.


Tuesday, July 23, 2013

ایده درخشان فمن، فروریختن پایه های پورن و روسپیگری

سخنان شوچنکو در این مصاحبه پاسخ بسیار خوبی به کسانی است که میگویند استفاده گروه فمن از بدنشان شبیه استفاده صنعت پورن از بدن زنان است. آیا حملات شدید و هک کردن سایت و فیس بوک یا دستگیری و زندانی کردن اعضای فمن، هیچ وقت پیش از این در مورد هیچ سایت پورن و هیچ پورن استاری اتفاق افتاده بود؟ هیچ کدام از این گروه های اسلامگرا که تمام توانشان را به کار بسته اند که زنان مسلمان نزدیک این گروه نشوند آیا هیچ گاه مبارزه ای علیه روسپیگری و پورن کرده اند؟ و جواب منفی است، چون تا وقتی مردها (صنعت سکس و پورن) از بدن زن استفاده می کند و آن را فقط شیئی سکسی نشان می دهد مانعی ندارد اما وقتی زنانی پیدا می شوند که این قاعده را برهم می زنند و نه برای لذت مردان که برای اهداف فمینیستی شان برهنه می شوند آنجاست که صدای آنها در می آید که شما بی عفت و منحرف هستید! نه ژست سکسی می گیرند، نه عشوه و کرشمه می آیند، برای مردمی که همیشه بدن برهنه زن را در حال دلبری و تحریک مرد دیده این تصویر قابل درک نیست.
به هیچ روش دیگری جز این نمی شد و نخواهد شد که بدن زن از این وضعیت حقارت بار کنونی دربیاید و آزاد شود، دیگر برای مجبور کردنش به ترک تظاهرات آزادی خواهانه لباس از تنش به در نمی شود، در دادگاه ها کوتاهی و بلندی دامنش تاثیری در حکم متجاوز نخواهد داشت، پدر و مادرها  پستان های اندازه نقطه دختربچه سه چهار ساله خود را نخواهند پوشاند، تبلیغاتی که در حال حاضر بر اساس نشان دادن پستان و بدن زن است کمی خلاقانه تر خواهد شد؛ و در آخر اگر تعداد این زنان زیاد شود و بدن برهنه زن به اندازه مرد عادی شود، و  اگر زنان بدن خود را ابزاری برای ارتزاق و ارتقا نبینند، صنعت پورن بساطش جمع خواهد شد.

Saturday, April 6, 2013

انواع متلک

مصاحبه بسیار عالی دکتر قاضیان درباره "متلک" چند نکته را به ذهنم آورد که در کامنت ها گذاشتم و همان ها را در اینجا در کنار هم می آورم.

متلک دونوع کاملن مجزا دارد با دو خاستگاه متفاوت و کارکردی بسیار متفاوت، یعنی تنها تشابه ایندو نوع این است که هردو "متلک" نامگذاری شده اند. 
 یکی همان است که به قول دکتر قاضیان نهاد است و جایگزین کم کاری و غیبت نهادهای دیگر است در رابطه دو جنس. این متلک (اغلب) ازارنده نیست، (اغلب) استرس زا نیست، گاه حتا خوشایند هم هست چون ممکن است مقدمه یک دوستی شود. متلک گوینده از رده سنی خود دختر است، مجرد است، دنبال رابطه دوستی است. از کلمات زشت و جنسی استفاده نمی کند بلکه با تعریف از قیافه و تیپ دختر دل او را نرم می کند. با ازار جنسی و انگولک همراه نیست. پسر قصد دارد خود را خوب و باشخصیت نشان دهد و نظر مثبت دختر برایش مهم است چون به اینده رابطه احتمالی فکر می کند. 
در این نوع از متلک پرانی، اگر پسر با بی تمایلی دختر مواجه شود معمولن ادامه نمی دهد و قضیه را تمام می کند. ولی گاهی که پسر این بی تمایلی را نشانه ناز و کرشمه می داند و ادامه می دهد، بسیاری از دختر ها  شماره تلفن را از پسر می گیرند تا دست از سرشان بردارد. بسیاری از مواقع هم دیالوگی بین دختر و پسر ایجاد میشود که یا به دوستی ختم میشود یا در حد شیطنت و لاس زدن می ماند و بخشی از نیاز ارتباط با جنس مخالف و جلب توجه جنس مخالف را در آنها برطرف می کند. حتا مواردی هم به ازدواج ختم می شود! 
این نوع متلک گویی گاهی از طرف دخترها هم انجام می شود.

 در نوع دوم،  معمولن مرد از طبقه اجتماعی پایین تر است؛ علتش سرکوب های اجتماعی و تحقیرشدگی و اختلاف طبقاتی است، با کلمات شنیع جنسی همراه است، هدفش انتقام از جامعه، هرچه بیشتر ازار دادن زن و تخلیه جنسی و روانی مرد است. هدف به هیچ وجه برقراری رابطه نیست چون مرد از قبل می داند که طبقه اجتماعی و اقتصادی او این امر را امکان ناپذیر کرده است . مرد، با استفاده  از تنها مزیت و ابزار قدرت خود یعنی مرد بودن (در جامعه مردسالار یا در ذهن مردسالار خود فرد) برتری و چیرگی خود را به رخ می کشد.
معمولن با ازار فیزیکی و لمس بدن زن همراه است. متلک گوینده به عمد به زن نزدیک میشود یا تظاهر می کند که می خواهد به او حمله کند ، برای ترساندن زن و حداکثر کردن لذت خود و گرفتن انتقام سرکوب های اجتماعی و طبقاتی. تهدید و فحش و عصبانیت زن در این مورد فایده ای ندارد و متلک گو را از ادامه آزارش بازنمی دارد.
 این متلک برای زنان استرس زاست و اثرات روانی طولانی مدتی دارد، چرا که فاعلیت، تمایل و پایگاه اجتماعی زن به کل کنار گذاشته می شود و زن به صرف زن بودنش تحقیر و تخفیف می شود و ناچار به شنیدن توصیفات شنیعی درباره بدن و  اندام های جنسی اش می شود. در اینجا تفاوتی میان زن خانه دار و دانشجو و استاد دانشگاه نیست و چه بسا در مقابل زنان با خاستگاه اجتماعی و اقتصادی بالاتر، کینه ورزی و در نتیجه آزار بیشتری صورت گیرد.
زن  از هر جایگاه اجتماعی، در این شرایط خود را تحقیر شده و فرودست می بیند و هیچ کاری از او برنمی اید. استیصال مطلق! این نوع متلک محدودیت های زمانی و مکانی زیادی برای حضور و فعالیت اجتماعی زنان ایجاد می کند. زنان سعی می کنند در ساعات خاصی و در مکان های خاصی تردد نکنند. پوشش خود را سخت تر کنند، از افراد دیگر (مسن ترها یا مردان، حتا کم سن تر از خودشان) بخواهند همراهشان باشند.
متلک نوع دوم قطعن "خشونت" است. چون اثرات روانی شدیدی در زنان دارد و گاه آنان را مردهراس و مردگریز می کند. اعتمادبه نفس آنها را پایین می آورد. مانع بسیاری از فعالیت های اجتماعی آنها میشود. یعنی عملن زنان را فلج می کند. این را می توان از تجربه زنانی که هم در کشورهای مردسالاری مثل ایران و مصر (که آمار مزاحمت جنسی بسیار بالاست) زندگی کرده اند و هم در کشورهای  پیشرفته دریافت. تجربه این زنان نشان می دهد آن نوع زندگی که در کشور خود داشتند و بسیار متکی به حمایت مردان بود برای کم کردن ازارها؛ با زندگی در کشورهایی که متلک و آزار خیابانی وجود ندارد (یا اندک است) و امنیت بالایی برقرار است تفاوت محرزی دارد. زن از حالت نیمه فلج و نیازمند محافظت، به متکی به خود و آزاد و رها تغییر می کند.

Tuesday, February 12, 2013

حاضريم با چادر هم شمشيربازي كنيم

فکر کنم این اولین مصاحبه فمینیستی و ورزشی من بود. چه روزهایی بود. چه هیجانی داشتم!
بعد از منهدم شدن سایت زنان ایران تمام نوشته های من و دوستانم از بین رفت. خوشبختانه سایت های زیادی به ما لینک می دادند و خوشبختانه تر بعضی هایشان مطالب را کامل بازنشر می کردند. حالا مصاحبه ام را پیدا کردم. آبان 1382




حاضريم با چادر هم شمشيربازي كنيم

نسرين افضلي
nasrinafzali@yahoo.com
چندي پيش خبري مبني بر تأييد طرح جديد لباس تيم شمشير بازي بانوان ايران براي حضور در بازيهاي بين المللي توسط فدراسيون جهاني شمشير بازي در رسانه ها منتشر شد. اگر چه شنيدن اين خبر براي كساني كه دغدغه حقوق زنان را دارند اميدوار كننده است، اما از آنجا كه اين لباس به لحاظ تطابق با معيارهاي رسمي حجاب اسلامي به تأييد مسئولان ايراني نيز رسيده كنجكاوي را بر مي انگيزد. ستايش دولتشاهي عضو تيم شمشير بازي الف تهران از جمله دختراني است كه براي پوشيدن اين لباس انتظار فراوان كشيده اند. با ستايش كه دانشجوي رشته تربيت بدني است در اين مورد به گفتگو نشسته ايم.
خانم دولتشاهي لطفاً از آغاز فعاليت خود در زمينه ورزش شروع كنيد.
من ورزش را از 7 سالگي با ورزش شنا آغاز كردم و پس از آن به طور پراكنده به اسكي، دوچرخه سواري و دو ميداني پرداختم.

چه طور شد كه به شمشير بازي علاقه پيدا كرديد؟
خانم جوانبخش ( قهرمان فلوره ) از دوستان من بود، و در واقع ايشان مرا با شمشير بازي آشنا كرد.
شمشير بازي با سه اسلحه متفاوت به اسم هاي فلوره، اپه و سابر انجام مي شود. كه البته در ابتدا سابر براي خانمها مجاز نبود زيرا اسلحه سنگيني است ولي بعد آزاد شد و من با سابر شروع كردم
ورزشهاي رزمي را دوست دارم و شمشير بازي ورزشي است رزمي همراه با ظرافت. بر خلاف تصور عوام خشن نيست و بسيار پر تحرك است. ظرايف كاري و نكات ريزي دارد.
بعد از 5-4 ماه مقام سوم بازيهاي جام رمضان 79 را بدست آوردم و مربي ها مرا بسيار تشويق كردند. پدرم هم خيلي ذوق كرد. سال 80 عضو تيم ملي شدم و در آبان در بازيهاي بانوان كشورهاي اسلامي كه در ايران برگزار شد مقام سوم تيمي و پس از آن در بهمن ماه مقام سوم انفرادي و اول تيمي را در بازيهاي غرب آسيا كسب كردم. اما هنوز در مسابقات برون مرزي شركت نكرده ايم
به جز تهران در چه شهرهايي امكان انجام اين ورزش وجود دارد؟
- شهرهاي اصفهان، يزد، گنبد، كرمانشاه، كرمان، مشهد، رشت، همدان، و آبادان الان در ذهنم هستند.

آيا داور بين المللي خانم هم داريم؟
بله مثلاً : خانمها پارسا فر، كردو، شيرين رضايي و...

در مورد مكان و زمان تمرينهايتان توضيح دهيد.
سالن شهيد كلاهدوز، محل تمرين آقايان بود كه ابتدا در روزهاي زوج 5ساعت در آن تمرين مي كرديم در آن تمرين كرديم كه الان بيشتر شده ولي هنوز سالن مخصوص خانمها نداريم ولي يكي دو سالن در دست احداث هستند. البته ما زير نظر فدراسيون شمشير بازي نيستيم بلكه ، زير نظر فدراسيون ورزشي بانوان قرار داريم. و بودجه و امكانات ما كاملاً جداست.

آيا تا كنون با شمشير بازان مرد تمرين داشته ايد؟
خير، چنين اجازه اي نداريم. فقط چند سال پيش يك دوره آموزش يك هفته اي بر گزار شد كه در آن آقايان با يكديگر تمرين مي كردند و ما فقط نگاه مي كرديم الان هم يك هفته است كه يك مربي مرد براي تيم تهران در نظر گرفته شده، كه ما هم با حجاب كامل با ايشان تمرين مي كنيم.
آيا مسابقات خانمها و آقايان تفاوتي با يكديگر دارند؟
- خير هيچ تفاوتي ندارند. در گذشته گفته مي شد كه اسلحه سابر براي خانمها مناسب نيست ولي حدود 5-4 سال در دنيا و حدود سه سال در ايران است كه خانمها بدون هيچ مشكلي با اين اسلحه هم كار مي كنند.
به نظر شما شمشير بازي ورزشي گران است يا ارزان ؟
- شمشير بازي به خصوص در ابتدا ورزش گراني است و به طور متوسط 300 هزار تومان خرج بر مي دارد كه البته تمام لوازم به جز تيغه پس از شكستن نياز به تعويض دارد، براي مدت طولاني قابل استفاده اند.
از چه زماني به فكر طرح اين لباس افتاديد و سر انجام آن را چه كسي طراحي كرد؟
- ما هميشه از اينكه نمي توانيم به خارج از كشور براي انجام مسابقات برويم، ناراحت بوديم در دو سال گذشته به طور جدي به دنبال حل اين مسأله بوديم. سر انجام جايزه اي از طرف انجمن شمشير بازي بانوان ايران براي طراحي لباس جديد در نظر گرفته و اعلام شد و طرح خانمها پري شوقيان و ندا بهرامي پس از نظر سنجي از طرف انجمن شمشير بازي بانوان مورد تأييد قرار گرفت سپس به تأييد آقاي رنه راك ، رئيس فدراسيون جهاني شمشير بازي
(FIE ) رسيد.

ويژگيهاي لباس جديد چيست؟
لباس جديد تنها فرقي كه با حالت قبل دارد اين است كه قد وست نرمال بلند تر شده است ( وست نرمال جليقه اي است آستين دار كه ضخيم است و باعث حفاظت قسمت بالايي بدن مي شود ) تقريباً مثل تونيك شده است و يك دامن كوتاه به آن اضافه شده كه البته دو چاك در اطراف براي آسانتر كردن حركت دارد، هر چند باز هم به نظر من جلوي دست و پا را مي گيرد ولي خب همين الان هم زير ماسك مقنعه هم سر مي كنيم و زير آن دم مي كنيم، بايد به اين هم عادت كنيم هر چند كارايي را كم مي كند و خطر ناك هم هست زيرا ممكن است باعث گير كردن تيغه شمشير در آن و شكستن آن شود كه بسيار تيز و خطر ناك است ولي ما حاضريم با چادر هم بازي كنيم به همين دليل فعلاً فدراسيون جهاني فقط براي مسابقات آسيايي اجازه استفاده از آن را به ما داده است. ولي براي حضور در مسابقات جهاني، احتمالاً وقتي موهايمان سفيد شد اجازه پيدا مي كنيم شركت كنيم.
چه برنامه اي براي ادامه شمشير بازي داريد؟ و تا كجا ادامه مي دهيد؟
- تا آخر عمر ادامه مي دهم، تا زماني كه قهرمان جهان شدم. دوست دارم اولين پرفسور شمشير بازي ايران شوم.
اگر پس از ازدواج با مخالفت همسرتان روبرو شويد، چه مي كنيد؟ آيا ورزش را كنار مي كذاريد؟
من اول شرط مي كنم و مي گويم اگر موافق هستيد بسم ا... ، بايد انتخاب كند چون شمشير بازي براي من خيلي مهم است من دو سال در كنكور شركت نكردم تا به موفقيتهاي كنوني ام برسم، پدرم خيلي روشن فكر است انتخاب را به عهده خودم گذاشت ولي مي دانم ته دلش ناراحت بود ولي در نهايت به نفعم شد، زيرا الان همه چيز را با هم دارم.
در مجموع چه محدوديتهاي ديگري براي شمشير بازي داشته ايد؟
محدوديتهايي كه داشتيم همه خانمها در همه رشته ها دارند با اينكه اصولاً در شمشير بازي لباسها كاملاً پوشيده است كه اين هم البته به خاطر نوع بازي و لزوم حفاضت از بدن است، ولي ما هم مشكلاتمان مثل بقيه است.
براي گسترش اين ورزش در بين دختران چه كارهايي انجام شده است؟
در جشنواره يكي از مناطق آموزش و پرورش، براي بچه ها صحبت كرديم و بازي كرديم. كه در آنجا متقاضي زياد بود ولي كسي براي ثبت نام نيامد، چند تا جشنواره ديگر هم رفته ايم ولي هنوز در مدارس آموزش نداريم،
نمي دانم چرا؟ همچنين در نمايشگاهي در باشگاه آزادي يك غرفه داشتيم كه وسايل را در آن به نمايش گذاشته بوديم و بروشورهايي را بين مردم توزيع كرديم و به طور عملي هم طرز ضربه زدن را نشان مي داديم.
در مصاحبه اي خانم طاهريان ( مسئول ورزش بانوان كل كشور ) گفته بودند ورزشهايي مثل شمشير بازي در اولويت سوم ما براي توسعه ورزش بانوان قرار دارد...
من فكر مي كنم اولويت هزارم هم ندارد...