Monday, June 28, 2010

حکومت مذهبی در خدمت مردسالاری است، گرچه مردسالاران غیر مذهبی و حتا ضدمذهب


تماس تلفنی اول با شهر الف

- چی شد همه درساتو پاس کردی؟
- یکیشو افتادم.
- کدوم؟
- دینی
- دینی هم شد درس که تو افتادی؟
- دو روز واسش وقت داشتم و مطمئن بودم پاس میشه. علی شب مست کرده بود و دراز کشیده بود توی تخت. گفتم حتمن مثل همیشه می افته و تا صبح هیچی حالیش نیست و من درسمو می خونم. داشتم بلند بلند واسه خودم می خوندم که یهو بلند شد کتابو از دستم گرفت و شروع کرد فحش دادن که من راضی نیستم و تو غلط می کنی داری درس می خونی و ... بعد هم رفت کتابمو آتیش زد. فرداش هم جمعه بود و تا ظهر خونه بود. منتظر شدم تا بره بیرون و بعد راه افتادم در تک تک خونه همسایه ها را زدم که کتاب پیدا کنم. ولی تا اومدم بخونم دوباره برگشت خونه و نشد. آشغال
...

می دونم که آنقدر این جملات را راحت خواندید و برایتان طبیعی بود که متوجه تناقض درونی اش نشدید.
قانون کشور من و مذهب من به من اجازه داده که تصمیم بگیرم که زنم درس بخواند یا نه. من از این قانون استفاده می کنم. قانون کشور من و مذهب من گفته شراب خواری جرم و حرام است. گفته که گفته!ا من مست می کنم و کتاب دینی را آتش می زنم.


دومین تماس تلفنی با شهر ب

- نتیجه دادگاه چی شد؟
- میگه اگه مهریه بخواهی طلاقت میدم
- خب مگه طلاق نمی خواستی؟
- نه دیگه توی این سن، بعد سی سال زندگی، طلاق واسه چیمه؟ فقط بذاره برم بیرون با دوستام، بذاره برم پیش فامیلام.

تنها خواسته این زن همین است و مشکلش این است که شوهرش، که هیچ اعتقادی به مذهب و دستورات مذهبی ندارد و مخالف حکومت هم هست، طبق قانون همین حکومت و طبق همان دینی که به آن اعتقاد ندارد معتقد است و خود را "محق" می داند که بگوید همسر پنجاه ساله اش نباید بدون اجازه او
هیچ جا برود، حتا خانواده اقوامش و همراه فرزندانش.ولی همین آدم ، حقی را که طبق همان قانون و مذهب به زن داده شده (مهریه، اجرت المثل، نفقه) را به راحتی زیر پا می گذارد و کسی ککش نمی گزد.

یعنی حکومت مذهبی در خدمت مردسالاری است، گرچه مردسالاران غیر مذهبی و حتا ضدمذهب. برای حکومت بنیادگرا و مردسالار حفظ نظام مردسالاری از حفظ دین و اجرای احکام دین مهم تر است و برابری زن و مرد را خطرناک تر از بی دینی مردم می دانند.

پ.ن. یادم رفت بگویم که هر دوی این زن ها برخلاف همسرانشان مذهبی هستند و اهل نماز و روزه

Sunday, June 6, 2010

پیوستن صنف شریف متکدیان به جنبش سبز

صبح توی مترو یک خانم گدای پیر و خسته ای از ته واگن به طرف سر واگن، که من بودم، می آمد و وسط دعاهایش برای خوشبخت شدن دخترها می گفت:" الهی خدا ریشه ظلمو قطع کنه، الهی هیچ زندونی بی گناهی توی زندون نباشه" خانم ها هم همگی می گفتند الهی! الهی! و پول بود که به پیرزنه می دادند!

دیگه واقعن بی شماریم

Friday, June 4, 2010

نوه امام: حجاب امری سلیقه‌ای است

سال 75 دفتر فرهنگی دانشکده فیزیک و ریاضی دانشگاه علم و صنعت، دانشجوها را برای اردوی معارفه به اردوگاه باهنر برد. بخشی از برنامه معارفه هم رفتن به جماران و منزل امام بود. زهرا اشراقی(نوه امام و همسر محمدرضا خاتمی) برای سخنرانی پشت تریبون رفت. اولین چیزی که گفت این بود:" چرا آقایان در جلو و خانم ها پشت سر آنها نشسته اند؟ چرا کنار هم نمی نشینید؟" مسئولان دفتر فرهنگی ،که تمام مدت مواظب ارزشها و شئونات بودند ،جا خوردند و به هم نگاه کردند ولی اشراقی گفت تا جایتان را عوض نکنید من حرف نمی زنم. واضح است که همه ما که تصورات دیگری از آن فضا و جو داشتیم هم تعجب کردیم. حرف هایی هم که زد از جنسی نبود که انتظار داشتیم. از آن به بعد به اسم زهرا اشراقی حساس شدم و دیدم که واقعن جنس متفاوتی دارد.


نمونه اخیر آن مصاحبه جالب او درباره امام و به خصوص بخش مربوط به نظر خودش درباره حجاب است:


امام همان‌گونه که از دهه 50 تا 60، 180 درجه تغییر کرد، قطعا اگر تا دهه 80 هم بود، تغییر خیلی زیادی می‌کرد. در زمان امام من نوه‌ها سن کمی داشتیم و بزرگ هر خانواده‌‌ای هم به نظر من از اعضای آن خیلی می‌تواند تأثیر بپذیرد. بنابراین اگر امام از روحانیون دیگر کمی روشنفکرتر بودند، به خاطر تأثیر خانواده بوده است. ولی اگر الان بودند، من هم می‌توانستم اثرات زیادی بگذارم. زیرا در آن زمان هم من حدود بیست سال داشتم و با آن سن و سال مگر چقدر می‌توانستم روی امام تأثیر بگذارم و اصلا تا چه اندازه از مشکلات زنان و... درک داشتم؟ از سوی دیگر با توجه اینکه آن زمان مسأله جنگ و منافع ملی مطرح بود، موضوعی چون اجباری بودن حجاب و... تحت‌الشعاع قرار می‌گرفت. هنوز هم بعضی‌ها در مورد اینکه حجاب چگونه باید باشد و نظر امام در این باره چه بود، حرف می‌زنند و حتی آقایان در مقابل من که سال‌ها با امام بودم و عقاید ایشان را به خاطر دارم، صف‌گیری می‌کنند. منظورم این است که خود امام هم در مقابل برخی متحجرین قرار می‌گرفت، زیرا نظراتشان درباره موسیقی و صدای زن، چه در موسیقی و چه در قرائت قرآن، کاملا جدید بود، ولی جو دینداران و حوزه‌های علمیه آنها را نمی‌پذیرفت. حتی تفسیر سوره حمد ایشان که اوایل انقلاب آغاز کردند و تلویزیون هم پخش می‌کرد، ناقص ماند و حس می‌کردند که نباید تفرقه ایجاد شود. در مورد اجباری بودن حجاب هم ما قانونی نداریم، بلکه دستورالعملی اداری است. زیرا حجاب امری سلیقه‌ای است.



- ولی امام در سال 58 دستور داده بودند که در ادارات همه باید حجاب داشته باشند، در غیر این صورت باید اخراج شوند.


آن یک دستور بود، ولی تبدیل به قانون نشد و تعریفی از حجاب نداریم. به همین دلیل هم در هر اداره یک چیزی به عنوان حجاب مشخص می‌شود، در یک وزارتخانه چادر و در جایی دیگر، غیر از آن. فقط در قانون قضایی چیزی هست که آن هم دقیقاً در مورد حجاب نیست، به همین دلیل هم هر رییس‌جمهوری که عوض می‌شود از حجاب تعریف خاصی دارد، یکی می‌گوید چکمه گناه دارد، دیگری هم می‌گوید اگر زنان با کت و دامن هم به خیابان بیایند ایرادی ندارد. در زمان امام هم فقط مسأله جنگ و حفظ ایران مطرح بود. لذا بسیاری از مسایل مهم از جمله زنان، به حاشیه رفتند.