Thursday, October 22, 2009

دانه هر گل که تو پرپر کنی ، باز بکاریم و دو چندان کنیم


فردا، اول آبان، روز تولد بهزاد است. مهوش ، خواهر بزرگتر بهزاد روز تولد او را خوب به خاطر دارد. عصر یک روز پاییزی از مدرسه به خانه برمی گردد، صدای ناله های مادرش که درد می کشد و کمی بعد، صدای جیغ نوزاد و شادی زنان فامیل.
اولین مک به پستان مادر ... و تا دو سال شیره جانش را نوشید. مدرسه رفت، شاگرد زرنگ کلاس بود ... ه


عکسی از دوران ابتدایی بهزاد مهاجر
کارت عضویت کتابخانه عمومی بهزاد مهاجر
کارت بیمه خدمات درمانی ویژه ورزشکاران (بهزاد مدتی بوکس کار می کرد)



چه کسی فکرش را می کرد او در شب تولد 48 سالگی اش تک و تنها ، در دشتی تاریک و خاموش،
زیر تلی از خاک باشد؟

9 comments:

  1. میدونین از بین همه کسانی كه ان روزها کشته شدند بهزاد دل من را بیشتر سوزاند شاید برای ان كه شرایط مشابهی باهاش داشتم .

    ReplyDelete
  2. به شما و خانواده ی محترمتان تسلیت می گیم برای از دست دادنش و تبریک برای داشتن جاودانی اش!

    شهید مهاجر تا همیشه زنده است چرا که در راه رهایی وطنش از دیکتاتوری جنگید و کشته شد

    ReplyDelete
  3. نسرین عزیز ممنون از اینکه به یاد دایی بهزاد بودی

    ReplyDelete
  4. ....
    می دانستی اجل در راه
    و سر را هر چه پر باد
    بی هیچ سماجتی باید فرو گذاشت
    حالا بر تخته سنگ
    بالشت ابری بیمارستان
    یا دامن گلدار همسرت فرقی نمی کرد
    .
    .
    .
    انگار باورشان نمی شود
    بی هیچ نقشه و توشه ای
    سرت را گذاشته و مرده باشی
    تو هم که دیگر
    جان به جانت کنند خبر را
    تکذیب نخواهی کرد

    ReplyDelete
  5. روحش شاد
    یادش گرامی

    ReplyDelete
  6. nasrin aziz,
    vaghean moteasefam,omidvaram ke hamiseh khabar haye shadi o khoshhali baratoon bashe

    ReplyDelete
  7. روحش شاد، ببخشید من تازه واردم نمیشناسمشون
    ولی از امیدواران رفع حجاب اجباری در ایران و بازگشت دیدن دوباره زنان بی حجاب و با حیا هستم
    موفق باشید
    خدا پشت و پناهتون
    احمد ش.

    ReplyDelete
  8. مدارس نیمه تعطیل و مسئولانی که به جای پیشگیری و رسیدگی دغدغه ای جز " تعطیل نشدن " مدارس ندارند !

    ReplyDelete