Saturday, October 2, 2010
یعنی میشود به مامان ها هم "خیلی" خوش بگذرد؟
دیروز روز جهانی سالمندان بود. مادرم را از طرف یک موسسه ای (فکر کنم مربوط به طرح منزلت شهرداری ها باشد) برده بودند باغی در اطراف مشهد و برایشان جشن گرفته بودند. پرسیدم خوش گذشت؟ از ته دل گفت:" خیلی". کم پیش می آید مامانم (و مامان ها) خیلی بهشان خوش بگذرد. یا باید درگیر پخت و پز و رفت و روب و شستشو باشند یا مواظب حجاب و عفافشان و همیشه باید شاهد فوتبال و آب تنی و حال کردن مردها باشند و حسرت بخورند. ولی انگار برای جمع های مسن اوضاع بهتر است. می گفت گروه ارکستر آورده بودند و آهنگ های شاد می زدند و مردها می رقصیدند . کمی بعد زن ها هم قر در کمرشان جمع شده و مسئولان مجبور می شوند چادری بزنند که زن ها هم بتوانند آن طرفش برقصند.
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
چه خوب. آره همیشه حسرت. عمه ای دارم که هنوز تا در تلویزیون می بیند دختری (مسلما غیر ایرانی) در خیابان می دود می گوید: چقدر دویدن را دوست داشتم. و آهی می کشد که مرا از می سوزاند. گاهی وقتها احساس گناه می کنم که من می دوم و امثال عمه من حسرت می خورند
ReplyDelete